دور

سی و چندین سال زندانی

سی سال بود آن تو بودم. وقتی آزاد شدم، جایی پیدا نکردم. کسی را هم نداشتم. تصمیم گرفتم دوباره به زندان برگردم، ولی پیری توان خلاف کردن را از من گرفته بود.

Thirty and so years of prison

I have been in jail for thirty years, when i released, i did not find any place. i did not have even anyone. I decided to go back to jail again, but oldness had made me unable to do a crime