محصولات مرتبط
در یکی از روزهای مأموریتم در پمپ بنزین مشغول نگهبانی بودم که پیرمردی اصفهانی نزدیک شد و گفت که خانوادهاش را گم کرده و تنها شمارهی پسرش را به همراه دارد. با پسرش تماس گرفتم و آدرس پدرش را به او دادم. حدود پنج ساعتی گذشت و شیفت نگهبانی من تمام شد و باید میرفتم، ولی خبری از پسر پیرمرد نبود. من که عهد بسته بودم پیرمرد را به خانواده اش برسانم، در کنارش ماندم تا پسرش آمد و پس از تشکر و قدردانی و دعای خیر برای من و همکارانم محل را ترک کردند.
به کوشش:
مرکز تحقیقات کاربردی فرماندهی یگان های ویژه ناجا
ناشر:
یاس نبی
سال چاپ:
1395
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
200
قیمت:
8000 تومان
دیدگاه خود را بنویسید