محصولات مرتبط
کاغذها را مرتب کرد. چند بیتی برای خودش خواند. حالا دیگر بهتر از گذشته شعر می گفت. مادر لبخندی زد و شعرهای او را تأیید کرد. ته دلش خیلی خوشحال بود، اما هنوز به دنبال واژه های بهتری برای شعرهایش می گشت.
ایازآقا به بازار نرفته بود و داشت حساب و کتابهای دیروز را بررسی می کرد. محمدابراهیم کنار دست پدر نشست.
ـ می تونم ماشین شما رو قرض بگیرم؟
ـ برای چی؟ جایی می خوای بری؟
ـ راستش رو بخواید می خوام باهاش برم تظاهرات.
ـ با ماشین بری تظاهرات؟!
نویسنده:
لیلا میرزایان فر
ناشر:
یاس نبی
سال چاپ:
1394
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
128
قیمت:
7000 تومان
دیدگاه خود را بنویسید