محصولات مرتبط
به یکباره زمین زیر پایشان لرزید. سکوت شکست. خمپاره ها یکی یکی، سوت کشان و بی صدا پشت سر نیروها فرود آمدند. آتش اینجا و آنجا زبانه کشید. تیربارها غریدند و انفجارها مثل صاعقه ای مهیب، جامه شب را دریدند. نظم نیروها از هم پاشید. غافلگیر شدند. گلوله های سربی در پوست و گوشت و رگ و پی خزیدند و بچه های گردان یکی یکی روی زمین غلتیدند. از درد به خود می پیچیدند و ناله شان در آتشباری عراقی ها شنیده نمی شد. مثل ماهی هایی که از آب بیرون افتادند، دهانشان باز و بسته می شد. دست و پا می زدند، پیچ و تاب می خوردند و از تقلا می افتادند...
دیدگاه خود را بنویسید