محصولات مرتبط
ابراهیم خلیل زلال بود چون آب چشم و خاکی، آن چنان که با پیر وجوان خو می گرفت و تخم محبت در دل آن ها می کاشت. او که بود شادی بود و نشاط و سرزندگی. و چه زیبا التماس های گره خورده در نگاهش به بهانه ی مهربانی گشوده می شد و در دایره ی مرامش احترام و تکریم معنا! و تازه می فهم که پرنده بودن چه نعمتی است. دستی داشتن در بی نهایت و این سؤال همیشگی که ابراهیم خلیل به چه می اندیشید که همه (پیر وجوان، پدر بزرگ، دایی، عمو) دل را تعارف، مقدمش می ساختند در دعایی که به خیر ختم بود؟!
نویسنده اول:
معصومه طریقی
بازآفرینی و ویرایش:
سعیده اصغری آذر
ناشر:
یاس نبی
سال چاپ:
1389
قطع:
پالتویی
تعداد صفحات:
48
قیمت:
900 تومان
دیدگاه خود را بنویسید